
یادداشت؛
ایران قوی در اندیشه امام راحل
در منظومه فکری امام خمینی (ره)، «ایران قوی» صرفاً شعاری سیاسی نبود، بلکه راهبردی تمدنساز برای ساخت کشوری مستقل، مردمپایه و مقاوم در برابر سلطه جهانی بود.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ در جهانی که شالوده نظم آن بر پایه سلطهگری، تحمیل اراده قدرتها و تحقیر ملتها شکل گرفته است، تنها ملتی میتواند قامت برافرازد که بر اراده خود متکی باشد و از زنجیر وابستگی بگریزد و به استقلال تکیه کند.
در چنین منظومهای، مفهوم «ایران قوی» نه یک شعار سیاسی یا ادعای حماسی، بلکه مکتبی راهبردی است که امام خمینی (ره)، بنیانگذار آن بود؛ مکتبی برگرفته از قرآن، روح استقلالطلبی ملتها و تجربه تاریخی قیام مردمی است.
امام خمینی (ره) نهتنها فقیه و رهبر سیاسی، بلکه اندیشهورزی تمدنساز بود؛ ایشان در روزگاری که ایران، ملعبه قدرتهای جهانی بود، پرچم استقلال را برافراشت و بر پایه ایمان، مردم و مقاومت، ایران نوینی را بنیان نهاد.
امام راحل با رد سلطنت و طرد استبداد، مسیر «ایران قوی» را از دل ایران اسلامی و تجربه تاریخی ملت ایران استخراج کرد؛ مسیری که در آن نه شرق، نه غرب، بلکه مردم و ارزشهای اسلامی مبنای قدرت و تصمیمگیری بودند.
در قاموس امام خمینی (ره)، ایران وابسته، مطیع، بیهویت و بیریشه، مردود است؛ آنچه ایشان ساخت، ایرانی مستقل، عزتمند، خودباور، متکی به مردم، مقاوم در برابر دشمن و ایستاده در برابر ساختار سلطه و نظم تحمیلی جهانی بود.
ایران مطلوب امام خمینی (ره) نه تابع قدرتهای جهانی، نه اسیر دیپلماسی محافظهکار و نه تماشاگر نظم تحمیلی غرب بود؛ بلکه بازیگری فعال، تأثیرگذار، دارای مأموریت جهانی و صاحب رسالت تمدنی و فرهنگی در دنیای امروز بود.
این نگاه امام راحل، تنها واکنشی به تجربه تلخ پهلوی نبود؛ بلکه برآمده از درکی عمیق از اسلام سیاسی، فلسفه تاریخ و ضرورت بیداری ملتها بود؛ «ایران قوی» برای امام خمینی (ره)، تحقق وعده الهی به مستضعفان بود.
وعدهای که قرآن در سوره قصص بر آن تأکید دارد: «و نُرید أن نَمنّ علی الذین استُضعفوا فی الأرض…». این وعده، جوهره اندیشه امام راحل و هدف نهایی انقلاب اسلامی برای ساخت تمدنی الهی بر پایه عدالت است.
در معماری قدرت امام خمینی (ره)، مردم نه تودهای خاموش، نه ابزار مشروعیتسازی، بلکه صاحبان واقعی کشورند؛ ایشان با صراحت فرمودند: «میزان رأی ملت است»؛ جملهای که نه تزیینی، بلکه رکن اصلی مردمسالاری دینی بود.
این جمله، بنیاد الگویی جدید از حکمرانی بود؛ الگویی که در آن مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی باید همزمان وجود داشته باشند؛ در چنین الگویی، رأی و مشارکت مردم اساس اداره کشور و پایداری آن است.
از منظر بنیانگذار انقلاب اسلامی، حکومتی که از مردم جدا شود، حتی اگر لباس دین به تن داشته باشد، منحرف از مسیر انقلاب است؛ مردم، ضامن امنیت و پیشرفت کشورند و بزرگترین سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی به شمار میروند.
در نگاه امام خمینی (ره)، مردم مطالبهگر، آگاه و مشارکتجو، نهتنها بحرانها را پشت سر میگذارند، بلکه جامعه را در مسیر تعالی و رشد حرکت میدهند. اساس پایداری هر نظام انقلابی، پیوند مستمر میان مردم و حاکمیت است.
تصویر امام راحل از «ایران قوی» فقط بر قدرت نظامی یا توسعه زیرساختها استوار نبود؛ توان دفاعی مهم است، اما کافی نیست؛ قدرت واقعی، تلفیقی از ایمان، مردمداری، استقلال سیاسی، عدالت اجتماعی، اقتصاد مقاومتی و فرهنگ اسلامی است.
هرجا این مؤلفهها در کنار هم قرار گرفتهاند، کشور توانسته در برابر بحرانها مقاومت کند و مسیر پیشرفت را با قوت طی کند؛ اقتدار ملی واقعی، درونزا و برخاسته از اراده مردم و سرمایههای فرهنگی و انسانی است.
در نگاه امام خمینی (ره) اقتدار با وابستگی به قدرتهای جهانی حاصل نمیشود؛ تکیه بر ظرفیتهای داخلی و توان بومی، راهبرد ایشان برای پیشرفت بود؛ شعار «نه شرقی، نه غربی» نیز فقط کلام نبود، بلکه سیاستی پایدار و اصولی بود.
این شعار، ستون فقرات سیاست خارجی و اقتصادی جمهوری اسلامی شد؛ سیاستی که بر اساس آن، کشور باید مستقل، فعال و مقاوم در برابر فشارهای بیرونی باشد و بر شایستگیها و خلاقیتهای داخلی تکیه کند.
امروز ما وارث گفتمانی پیچیده و راهبردی هستیم؛ گفتمانی که در وصیتنامه الهی - سیاسی امام راحل و سیره و سخنانش متجلی است؛ در دوران جنگ نرم و تحریف مفاهیم، بازگشت به مکتب امام، تنها راه عبور از بحرانهاست.
جوانان باید بدانند «ایران قوی» بدون مشارکت آنها ممکن نیست؛ دولتمردان نیز بفهمند سازش با دشمن، راهحل مشکلات نیست؛ نخبگان باید از لاک تحلیل محافظهکارانه بیرون آمده و در گفتمانسازی و آگاهیبخشی پیشقدم شوند.
امروز هرگونه بیعملی، فساد، رانت و بیعدالتی، خیانت به امام، خون شهیدان و آرمانهای انقلاب اسلامی است؛ صداقت در عمل، عدالت در تصمیم، و شجاعت در اصلاح امور، وظیفهای همگانی و ضرورتی تاریخی است.
ساختن «ایران قوی» بدون مردم ممکن نیست، هر جا فاصله میان حاکمیت و مردم زیاد شده، بذر بحران پاشیده شده است؛ شفافیت، پاسخگویی، مبارزه با تبعیض و بها دادن به جوانان، نه انتخاب، بلکه اجبار گفتمانی ماست.
ایران قوی، آرمانی دستنیافتنی نیست؛ واقعیتی ممکن است، بهشرط بازگشت صادقانه و بدون مصلحتاندیشی به اصول امام خمینی (ره)؛ اصولی برگرفته از فطرت انسانی، وحی الهی و تجربهای ماندگار از انقلابی مردمی و الهی.
این اصول، شامل اسلام ناب، آگاهی مردم، رهبری صالح، عدالت اجتماعی، استقلال واقعی و مشارکت همگانیاند؛ تا این اصول زندهاند، انقلاب زنده است و «ایران قوی» نه رؤیا، بلکه آیندهای دستیافتنی خواهد بود.
نویسنده: پیمان لطیفی؛ معاون علمی پژوهشی بسیج اساتید استان کرمانشاه
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!