
یادداشت؛
سید محرومان، خادم بیادعای ملت بود
شهید رئیسی «سید محرومان» بود، اما نه به دلیل القابی که دیگران به او دادند؛ بلکه بهخاطر شیوه زیست و مدیریت او که در سفرهای استانی، پیش از آن که به استانداریها برود، سراغ مردم را میگرفت.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ گاه تاریخ، در سکوتِ خود، صدایی را برای همیشه به خاطر میسپارد؛ صدایی که نه از هیاهو، که از خدمت برمیخیزد؛ ندای مردی که قامتش را برای عدالت راست کرد و دلش را وقف محرومان کرد؛ شهید سید ابراهیم رئیسی در میدان سیاست و دولتداری، نشانهای از اخلاص و صداقت و پیگیری مؤمنانه بود.
رئیسی نه رئیسجمهوری چون دیگران، که «خادمالرضا» بود؛ خادمی که با کفشهای خاکخوردهاش، پا در دل روستاها و مناطق فراموششده نهاد تا وعدهای را که از متن انقلاب برخاسته بود، جامه عمل بپوشاند.
در میان خصائل او، آنچه بیش از همه دلها را به خود جذب میکرد، اخلاص و سادگی بود، زندگی سادهاش، خانهای بیتشریفات، لباسی بیتکلف و زبانی که دروغ نمیشناخت، یادآور سیره شهیدان دهه اول انقلاب بود اما آنچه او را در میان سیاستمداران متمایز میکرد، «عملگرایی بدون شعار» بود؛ رئیسی اهل عکس گرفتن نبود؛ اهل ساختن بود.
او رئیسجمهوری بود که نگاهش نه از پنجرههای بلند نهاد ریاست جمهوری، که از دل مردم، از کوچههای تنگ حاشیهنشینان و از چهره پینهبسته کارگران معنا مییافت؛ او در سفرهای استانی پشت درهای بسته نایستاد بلکه در جمع مردم نشست، گوش سپرد و عهد بست.
سفر کرمانشاه؛ روایت یک عهد صادقانه
استان کرمانشاه، با همه ظرفیت طبیعی، فرهنگی و انسانی، سالهاست در حلقههای محرومیت گرفتار است؛ پروژههای نیمهتمام، بیکاری جوانان، تعطیلی واحدهای صنعتی و کاهش امید به آینده، چهرهای غمانگیز به این استان بخشیده بود اما سفر آیتالله رئیسی به این استان، نه تشریفاتی بود و نه تبلیغاتی؛ او آمده بود تا گرهها را باز کند.
در همین سفر بود که با دستوری قاطع، روند احیای دهها واحد تولیدی تعطیل شده آغاز شد، کارگاههایی که مدتها خاک میخوردند، بار دیگر روشن شدند و به دست جوانان جانی تازه گرفتند، در این سفر بیش از ۱۴۰ واحد به چرخه تولید بازگشت اما آنچه مهمتر است، لبخند پدرانی بود که بعد از سالها بیکاری، نان را با دست خویش به خانههایشان بردند.
کهنهزخمهای پروژههای نیمهتمام
سالها بود پروژههایی همچون راهآهن کرمانشاه، سدهای نیمهتمام، مناطق آزاد اقتصادی و بیمارستانهای غیرفعال، تنها تیتر گزارشها بودند اما با آمدن دولت سیزدهم، اولویتها دگرگون شد، ستاد پیگیری پروژههای نیمهتمام در کرمانشاه تشکیل شد، منابع لازم تخصیص یافت و روند تکمیل شتاب گرفت.
رئیسی اهل آن نبود که یک پروژه را فقط افتتاح کند؛ بلکه پیگیر بود که کار به ثمر برسد، این ویژگی او و پشتکار در پیگیری امور، بدون رها کردن پروژهها در میانه راه، دولت سیزدهم را از بسیاری از دولتهای پیشین متمایز ساخت.
در دولتهای پیشین، اقتصاد کشور به ورطهای از رکود و بیتحرکی فروغلتیده بود؛ نرخ بیکاری بالا، تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی و افزایش بیسابقه تورم، نمادی از وضعیت معیشتی مردم شده بود، بسیاری از طرحهای عمرانی و تولیدی نیمهکاره رها شده بودند و سرمایهگذاران، به دلیل بیثباتی اقتصادی و نبود حمایت کافی، از فعالیت دلسرد بودند.
در این دوران، استانهایی چون کرمانشاه که نیازمند حمایت مضاعف بودند، بیش از دیگر مناطق طعم تلخ بیبرنامگی و توقف را چشیدند؛ وضعیتی که آیتالله رئیسی، با رویکرد جهادی و میدانی خود، برای تغییر آن وارد عمل شد.
یکی از محورهای اصلی سیاست دولت شهید رئیسی، تکیه بر اقتصاد مقاومتی و مردمیسازی اقتصاد بود، در کرمانشاه نیز این رویکرد در حمایت از مشاغل خرد، صنایع کوچک و زنجیرههای تولیدی منطقهای به وضوح مشاهده شد، دولت سیزدهم با تمرکز بر احیای واحدهای تولیدی، نهتنها اشتغال را افزایش داد بلکه چرخ اقتصاد منطقه را به حرکت درآورد.
به جای واردات بیرویه، شهید جمهور معتقد به حمایت هوشمندانه از تولید داخلی بود؛ بسیاری از طرحهای کشاورزی و دامپروری در مناطق روستایی کرمانشاه با همین نگاه، مشمول حمایت شدند و وامهای کمبهره به کشاورزان و دامداران پرداخت گردید.
سید محرومان در میدان عمل
شهید رئیسی «سید محرومان» بود، اما نه بهدلیل القابی که دیگران به او دادند؛ بلکه بهخاطر شیوه زیست و مدیریت او؛ در سفرهای استانی، پیش از آن که به استانداریها برود، سراغ مردم را میگرفت؛ خانههایی را میدید که سقف نداشتند و با کسانی گفتگو میکرد که نان در سفره نداشتند.
کمک به ساخت مسکن محرومان، اختصاص بودجه به زیرساختهای بهداشتی، آموزشی و حتی آبرسانی به مناطق دورافتاده، بخشی از دستورکار شهید جمهور در سفر استانی به کرمانشاه بود، او باور داشت که عدالت، تنها در شعار محقق نمیشود؛ بلکه باید در بودجه، در برنامهریزی، و در اجرا تجلی یابد.
پس از سالها سکوت و انتظار، در هنگامهای که امید در دل بسیاری به خاموشی گراییده بود، نسیم تحول از دولت شهید رئیسی وزیدن گرفت و در سال ۱۴۰۱ قفل بسته صدور مجوزها در کرمانشاه را گشود؛ طرحهایی که چون بذرهایی خشکیده در خاک بیتوجهی مانده بودند، با تدبیر و عزم دولت شهید رئیسی، مجال رویش یافتند.
پس از آن صدای چرخیدن چرخهای تولید، بار دیگر در این دیار پژواک یافت و کرمانشاه، که سالها در حاشیه توسعه مانده بود، نفسی تازه کرد و این گشایش، نه فقط آغاز راهی نو برای سرمایهگذاران و کارآفرینان، بلکه مرهمی بر زخمهای دیرینه اقتصادی و نویدی از آیندهای روشن در دل مردم رنجکشیدهی این سرزمین شد.
هرچند که یکسال پیش در حادثهای تلخ، پرچمدار عدالت از میان ما رفت اما آنچه از او به جا مانده، فقط نامی در تاریخ نیست؛ میراثی است از خدمت، از کار برای مردم، و از جهادی مؤمنانه، استان کرمانشاه، امروز در سایه تلاشهای او، نهتنها امیدی تازه یافته، بلکه در مسیر توسعهای گام برمیدارد که باید با همت مسئولان ادامه یابد.
شهید رئیسی در ذهن تاریخ به عنوان کسی ماندگار خواهد شد که مردمی بود و تا آخرین لحظه عمر خود برای مردم ایستاد؛ راه او را باید ادامه داد، نه با شعار، بلکه با کار؛ با پیگیری پروژههایی که او آغاز کرد و با حفظ روحیه خدمت بیمنت که او به دولت دمید خدمت به مردم ادامه پیدا کند.
تشییع پیکر پاک شهید رئیسی و یاران وفادارش، صحنهای از شکوه و دلتنگی بیمانند یک ملت بود؛ دریایی از دلهای اندوهگین، در خیابانها و میدانها به حرکت درآمد تا وداعی جانسوز با خادم صادق ملت داشته باشند و این گواه خدمت صادقانه او بود، اشکهایی که در بدرقه او ریخته شد، مهر تأییدی بود بر پیوند عمیق دلها با مردی که سیاست را با صداقت و خدمت معنا کرده بود.
نویسنده: شکیبا خاطری؛ خبرنگار
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!