نگاهی به نهمین حکمت نهجالبلاغه؛
دنیا نیکیها را عاریه میدهد
در حکمت نهم از کتاب شریف نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به یکی از عمیقترین حقایق اجتماعی اشاره میفرمایند: اینکه روی آوردن یا پشت کردن دنیا به انسانها، چگونه در نگاه مردم، ارزشها و قضاوتها را دگرگون میکند.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ در حکمت چهارم نهجالبلاغه، امام علی (علیهالسلام) میفرمایند:
إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ.
هنگامی که دنیا به کسی روی آورد، نیکیهای دیگران را به او عاریه میدهد و هنگامی که از او روی برگرداند، نیکیهای خودش را نیز از او میگیرد.
اقبال و ادبار دنیا
امام علی (علیهالسلام) در این کلام عبرتآموز به دگرگونی حال مردم در برابر کسانی اشاره میکنند که دنیا به آنان رو میآورد یا پشت میکند؛ این سخن، بیانگر واقعیتی تاریخی و اجتماعی است که بارها در طول تاریخ تکرار شده است.
هنگامی که انسانهایی — چه در عرصه حکومت و سیاست و چه در امور اجتماعی و اقتصادی یا علمی — به شهرت میرسند، بسیاری از کارهای خوب و دستاوردهای دیگران به آنان نسبت داده میشود اما وقتی دنیا از آنان روی برمیگرداند، نه تنها آن فضایل را از دست میدهند، بلکه حتی خوبیهای واقعی خودشان نیز انکار میشود.
شواهد تاریخی
ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه میگوید:
بسیاری از اشعار نیکو را دیدهایم که چون شاعرشان ناشناخته بود، آنها را از وی نفی کرده و به افراد مشهور نسبت دادهاند؛ حتی کتابهایی در فنون و علوم از اشخاص گمنام وجود داشته که بعدها به نام صاحبان نبوغ و شهرت منتشر شده است.
وی همچنین به داستان «جعفر برمکی» اشاره میکند که در دوران محبوبیتش نزد «هارونالرشید»، در فصاحت، سیاست، سخاوت و زیبایی، از برترینهای روزگار دانسته میشد؛
در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سیاست برتر از «عمربن خطاب»، در زیبایی زیباتر از «مصعب بن زبیر» و در عفت، پاکتر از «یوسف» خوانده میشد — در حالی که واقعاً چنین نبود اما هنگامی که نظر هارون نسبت به او تغییر کرد، همان صفاتی را که داشت، از او سلب کردند و او را بیارزش شمردند.
دلایل این رفتار
دلیل این دگرگونی در داوری مردم چند چیز است:
۱- تملق و چاپلوسی:
مداحان و متملقان برای نزدیک شدن به صاحبان قدرت، صفات نیک بسیاری را به آنان نسبت میدهند و این سخنان بر زبانها جاری میشود تا آن که مردم باور میکنند حقیقتی در کار است.
۲- حسادت و دشمنی:
حسودان که در دوران قدرت فرد نمیتوانند چیزی علیه او بگویند، هنگام سقوطش فرصت مییابند تا هر نسبت ناروایی را به او دهند و حتی فضائل واقعیاش را انکار کنند.
۳- روحیه قهرمانسازی و ضعفکُشی:
برخی انسانها به طور طبیعی تمایل دارند از چهرههای مشهور، قهرمان بسازند و محاسن دیگران را به حساب آنان بگذارند در مقابل، عدهای نیز روحیه ضعفکُشی دارند و اگر کسی در جامعه ضعیف و ناتوان شود، بیرحمانه به او میتازند.
معیار اهل ایمان
به یقین، جامعهای مؤمن، سالم و باانصاف از این رفتارها به دور است.
در نگاه چنین انسانهایی، اقبال و ادبار دنیا تأثیری در قضاوت ندارد؛ آنان همیشه جانب حق را میگیرند و از حق دفاع میکنند، چه دنیا روی خوش نشان دهد و چه روی سرد نشان دهد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!