معراجیها؛
امام دستور به جنگ دهد باید بجنگیم
شهید «محمدرضا قلیوند» در فرازی از وصیتنامهاش آورده است: اگر امام دستور جنگ دهد باید بجنگیم و اگر دستور صلح بدهد، صلح میکنیم.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ شهید «محمدرضا قلیوند» فرزند علی محمد و معصومه ابراهیمپور در اول تیرماه ۱۳۴۰ در کنگاور متولد شد.
دوران کودکی را در خانوادهای مذهبی و عاشق به الله و ائمه بزرگوار (ع) پشت سرگذاشت و با همین روحیه دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را با موفقیت طی کرد.
سال چهارم دبیرستان بود که انقلاب اسلامی به اوج رسیده بود و او نیز همراه و همگام با ملت غیور و انقلابی به تظاهرات میرفت و کینه و نفرت خود را با مشتهای گره کرده در مقابل ظلم و ستم رژیم پهلوی ابلاغ میکرد.
در تمامی مراحل انقلاب از یاران راستین امام خمینی بود، بعد از گرفتن مدرک دیپلم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راه یافت.
با توجه به اینکه سن کمی داشت اما به دلیل داشتن تقوی و و مدیریت قوی، مدت یک سال و نیم با سمت فرماندهی در سپاه خدمت میکرد.
پس از آن در آزمون تربیت معلم پذیرفته شد و جهت ادامه تحصیل از مسئولیت در سپاه استعفا داد ولی همواره اعتقاد داشت که یک بسیجی است و همواره این حالت را حفظ میکرد.
پس از فارغ التحصیل شدن به عنوان معلم پذیرفته شد و مشغول به کار گردید ولی از آنجا که شرکت در کلاس امکان حضور دائم در جبههها را محدود میکرد سعی داشت که در قسمتهایی از قبیل امور تربیتی و ستاد پشتیبانب مشغول شود و رفتن به جبهه لطمهای به درس دانش آموزان نزند.
محمدرضا عقیده داشت که نباید خود را در زندگی این دنیا محدود کند و به جلوههای مختلف آن از جمله مدرک، مقام، و غیره دلبند نبود بلکه فقط به فکر جبهه بود و هر زمان احساس میکرد که جبهه به او احتیاج دارد لبیکگویان به سوی جبهه راهی میشد.
موقعیت و مسئولیتهای زیادی از سوی ارگانها و همچنین از سوی استانداری به ایشان پیشنهاد میشد ولی ایشان به خاطر حضور در جبهه نمیپذیرفت.
بالاخره درآبان ماه ۱۳۶۶ مسئولیت فرمانداری کنگاور را پذیرفت مشروط براینکه در جبههها نیز حضور داشته باشند.
وی در انجام مسئولیت فرمانداری ذرهای کوتاهی نکرد و با نهایت اخلاص و تواضع و مدیریت شایسته وظایف خود را به نحو احسن انجام میداد و شبانه روز در ایفای مسئولیت مهمش تلاش میکرد.
وی در عملیاتهای بسیاری از جمله کربلای ۴، کربلای ۵، والفجر مقدماتی و والفجرها حضور گستردهای داشت.
محمد رضا قلیوند با خانم مهناز کیانی فر ازدواج نمود، ازدواج بدون هیچ مراسم خاصی برگزار شد، زیرا محمد رضا به ساده زیستن معتقد بود و این یکی از نمونههای بارز ایشان بود. حاصل ازدواج بدون آنها فرزندی دختر به نام «حسنا» است.
هیچ وقت به حیات دنیوی به دیده هدف نگاه نمیکرد و از نظر اخلاقی و برخوردهای اجتماعی نمونه یک انسان واقعی بود. به طوری که جاذبه معنوی او برای همه دوستان و آشنایان و حتی مخالفانش آشکار بود و باعث ارادت خاص آنان نسبت به او میشد.
با والدین و خانواده بسیار رفتار عاطفی و پسندیده ولی در عین حال منطقی داشت به طوری که از نظرات ایشان برای هر پیش آمدی یا مشکلی استفاده میکرد.
قلیوند علاقه و ارادت خاصی به حضرت امام خمینی داشت و برای او که یک مسلمان پیرو ولایت فقیه بود، کلام امام حجت بود و باید بدون چون و چرا اجرا میشد، به طوری که در آن زمان وقتی از قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط حضرت امام مطلع شد برایش غیر قابل تصور بود ولی با توجه به تبعیت از امام، معتقد بود که هر چه امام دستور بدهد باید اجرا شود، میگفت: اگر دستور جنگ بدهد باید بجنگیم و اگر دستور صلح بدهد، صلح میکنیم.
محمدرضا قلیوند در دوم مرداد ماه ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد بر اثر درگیری با دشمن متجاوز و اصابت ترکش به شکم و سر به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
شهید محمدرضا قلیوند در قسمتی از وصیت نامهاش مینویسد: مادر و پدر عزیزم امیدوارم که مرا حلال کنید و پاداش زحماتی را که برای بزرگ کردن من متحمل شدهاید از خدا بخواهید، مادر جان تو شیرت و پدر جان تو رنجت را برمن ببخش.
همسر مهربانم، دخترم «حسنا» را آنگونه که شایسته است تربیت کن و به او بگو آنگونه زندگی کن که آینده حیاتت همچون نامت نکو باشد، ازحمد و ستایش خدا دست برنداشته و خود را همیشه در کنار خانوادههای شهدا و داغدیده احساس کن. امیدوارم که با اتکا به لطف و رحمت خداوند متعال در تمام مراحل زندگی پیروز و سربلند باشی و مصایب و مشکلات را پشت سر بگذاری در آخر از شما حلالیت میخواهم و امیدوارم بیشتر از گذشته به مادرم محبت کنی زیرا او به محبت شما احتیاج دارد.
پیکر پاک و مطهر شهید محمدرضا قلیوند در گلزار شهدای کنگاور به خاک سپرده شد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!