یادداشت؛
جنگ شناختی تهدیدی پیچیده
جنگ شناختی تهدیدی پیچیده است که ذهن و ادراک مردم را هدف گرفته و آینده کشور را رقم میزند؛ در این میدان، رسانهها و مسئولان باید با اقدامات هوشمندانه و مسئولانه، اعتماد و امید جامعه را حفظ کنند.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ آنگاه که جنگ از میدانهای آشکار به لایههای پنهان ذهنها منتقل میشود، دیگر صدای گلولهها معیار نبرد نیست؛ روایتها، ادراکها و برداشتها سرنوشتها را رقم میزنند؛ امروز جمهوری اسلامی ایران در نقطهای حساس قرار دارد که میدان اصلی تقابل، ذهن جامعه است و ادراک مردم تعیینکننده سرنوشت کشور است.
جنگ شناختی و ادراکی پیشانی واقعی تهاجم دشمن را شکل میدهد؛ این جنگ پیچیده، مستمر و چندلایه است و هدف آن تحریف واقعیت، وارونهنمایی حقیقت، کاهش امید اجتماعی و فرسایش اعتماد عمومی است؛ دشمن تمرکز خود را بر تغییر محاسبات ذهنی و بیاثر کردن اراده ملی گذاشته است.
در چنین شرایطی، رسانه دیگر صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیست؛ خود میدان جنگ است؛ روایتها سلاحاند و هر پیام میتواند دفاع از منافع ملی باشد یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کند؛ رفتار یک مسئول، تیتر رسانه یا فعالیت یک کاربر شبکه اجتماعی نقشآفرین است.
بازگشت از تعهدات علنی به نظام، تردیدافکنی در مشروعیت علمی و سیاسی مسئولان و همراهی زبانی با مطالبات ملی بدون پایبندی عملی دیگر نقد ساده نیست؛ این اقدامات آگاهانه یا ناآگاهانه، بخشی از پازل جنگشناختی دشمن را تکمیل و تجربه تاریخی را یادآوری میکنند.
جریاناتی با واژگان فریبندهای مانند «واقعگرایی جهانی» یا «اقتصاد رایج بینالمللی» تلاش میکنند استقلال در تولید دارو، امنیت غذایی و فناوریهای راهبردی را پرهزینه، غیرممکن یا غیرعقلانی جلوه دهند؛ این رویکرد، تحریف عقلانیت است و جامعه را از مفهوم استقلال، عدالت و پیشرفت درونزا تهی میکند.
نگرانکنندهتر، دوگانگی گفتار و کردار برخی کنشگران است؛ آنها که از حمایت نخبگانی و توسعه داخلی سخن میگویند اما منابع را به سمت پروژههای بیثمر، واسطهگریهای غیرشفاف و واردات غیرضروری هدایت میکنند؛ این شکاف میان ظاهر و باطن، مصداق نفاق ساختاری است.
مطالبه جامعه روشن است: وفاداری باید عملی باشد؛ نخبگان و مسئولان بیعت خود را نه در بیانیهها و جلسات تشریفاتی بلکه در میدان عمل و تولید دانش کاربردی، حل مسائل واقعی کشور و تقویت توان داخلی نشان دهند؛ هر تصمیمی که به اقدام عملی نینجامد، خود بخشی از مسئله است.
فرمان راهبردی رهبر انقلاب مبنی بر «اتخاذ آرایش جنگی رسانهای»، نقشه راه شفاف پیش روی همه کنشگران قرار میدهد؛ این فرمان، صرفاً خطاب به رسانههای رسمی نیست؛ هر فردی که پیام میسازد، تحلیل میکند یا بازنشر میدهد، مخاطب مستقیم آن است و پیام نادرست میتواند کارکرد ستون پنجم داشته باشد.
آرایش جنگی رسانهای به معنای تمرکز کامل بر دفاع از ذهن و قلب مردم است؛ شناخت دقیق نقاط حمله دشمن و پاسخ به موقع، هوشمندانه و مسئولانه اهمیت دارد؛ وقتی شبههسازی صورت میگیرد، باید روشنگری کرد؛ وقتی خودتحقیری تزریق میشود، اعتماد ملی بازسازی شود.
هنگامی که امید هدف گرفته میشود، روایت آیندهساز ارائه شود و وقتی دستاوردها تحقیر میشوند، روایت قدرت فعال شود؛ هر یک از مسئولان و نخبگان باید خود را متعهد به اقدامات عملی و ملموس در حوزههای علمی، اقتصادی و اجتماعی بدانند تا بیعت با ملت تنها در شعار و بیانیه نباشد.
نوشتن در این میدان ضروری است اما کافی نیست؛ سرنوشت این نبرد بیصدا و سرنوشتساز به عمل آگاهانه، مسئولانه و مستمر بستگی دارد؛ آزمون بزرگ پیش روی جامعه ایرانی، نه در شعارها بلکه در میزان صداقت، ایستادگی و کارآمدی در دفاع از ذهنها سنجیده میشود.
مسئولان باید با اقدامات عملی، تولید دانش کاربردی و حل مسائل واقعی کشور، توان داخلی را تقویت کنند؛ هر تصمیم بدون اقدام و هر جلسه بدون خروجی، خود بخشی از مشکل است و اعتماد عمومی را کاهش میدهد؛ این مسئله، ضرورت پایبندی عملی را دوچندان میکند.
آرایش جنگی رسانهای، تنها دفاع از دستاوردها نیست؛ بلکه تمرکز بر حفاظت از باورها، امید، اعتماد و شناخت مردم است؛ رسانهها، مسئولان و نخبگان باید هوشیار باشند و هر پیام، تحلیل یا بازنشر خود را در چارچوب منافع ملی بسنجند تا اثر منفی نداشته باشد.
در نهایت، سرنوشت نبرد بیصدا، نه در شعارها و سخنرانیها بلکه در میزان صداقت، ایستادگی و کارآمدی مسئولان و نخبگان تعیین میشود؛ عمل آگاهانه و مستمر، کلید موفقیت در این میدان سرنوشتساز است و آینده کشور را رقم میزند.
نویسنده: پیمان لطیفی؛ معاون علمی - پژوهشی بسیج اساتید استان کرمانشاه
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!