دیاری که خاستگاه اصلی جشن شَوچِلِه است؛
سپریشدن یلدا در کرمانشاه با شاهنامهخوانی و زَرمِشتَکی
زاگرس، خاستگاه اصلی جشن شَوچِلِه و سرزمینی است که بلندترین شب سال در آن با گرمای گردهماییها، شاهنامهخوانی، داستانسرایی و بازیهایی همچون زَرمِشتَکی جان میگیرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ شب چله یا یلدا یکی از کهنترین آئینهای ایرانی است که ریشه در باورهای اسطورهای و طبیعی مردمان این سرزمین دارد. این شب، همزمان با بلندترین شب سال، نمادی از پایان اوج تاریکی و آغاز پیروزی نور بر ظلمت است؛ مفهومی که در فرهنگ ایران باستان جایگاهی بنیادین داشته و با دوگانه نور و تاریکی معنا مییابد.
یلدا در گذر زمان به آئینی برای گردهمایی، همنشینی و زنده نگه داشتن سنتها تبدیل شده است. مردم در این شب با قصهگویی، خوراکهای بومی و آئینهای محلی، به استقبال روشنایی روز میروند و امید، همبستگی و تداوم زندگی را جشن میگیرند.
شب چله، جشن انتظار نور است
عزیز مصطفایی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ با اشاره به جایگاه زاگرس و کرمانشاه در این آئین اظهار داشت: منطقه زاگرس و بهویژه کرمانشاه را میتوان از خاستگاههای اصلی این جشن دانست. در نگاه اصیل، ما شب چله را جشن نمیگیریم، بلکه فردای آن، یعنی «نور» و روشنایی را گرامی میداریم.
وی افزود: مردم در این شب بیدار میمانند تا به روشنایی برسند و فلسفه اصلی این آئین نیز بر همین دوگانه نور و تاریکی استوار است. این دوگانه، یعنی نور و تاریکی، یا در بیان اسطورهای، اهورا و اهریمن، یکی از بنیادیترین مفاهیم اساطیر ایرانی بهشمار میرود.
این دانشآموخته دکترای مردمشناسی خاطرنشان کرد: در طولانیترین شب سال، تاریکی به اوج خود میرسد و از فردای آن، نور بر تاریکی پیروز میشود؛ چرا که هر روز بر میزان روشنایی افزوده و از طول شب کاسته میشود. این باور از دیرباز در میان ایرانیان، بهویژه مردمان زاگرسنشین، ریشه داشته است.
مصطفایی تصریح کرد: آنچه امروز بهطور رایج «شب چله» نامیده میشود، در اصل نوعی «جشن انتظار» است؛ انتظار برای رسیدن نور. تمرکز بیش از حد بر خودِ شب، باعث شده فلسفه اصلی این آئین که جشن نور و روشنایی است، کمتر مورد توجه قرار گیرد.
وی درباره آئینهای محلی گفت: در مناطق مختلف زاگرس، بسته به فرهنگ و زیستبوم هر منطقه، آئینهای گوناگونی برگزار میشود، اما در اصول کلی شباهتهای زیادی وجود دارد. استفاده از خوراکیهایی مانند گندم و نخود بوداده، میوههای خشک و محصولات بومی در کرمانشاه، دینور، دالاهو و پاوه رایج بوده است. نوع پذیرایی نیز کاملاً متناسب با امکانات طبیعی هر منطقه شکل میگرفته است.
این استاد دانشگاه افزود: قصهگویی، شاهنامهخوانی و روایت داستانها از بخشهای مهم این شب بوده است. در مناطقی مانند کندوله که مرکز شاهنامهخوانی بهشمار میرفته، اشعار حماسی و شاهنامههای کُردی خوانده میشده است. همچنین «رازگویان» یا داستانسرایان محلی، با روایت داستانها، شب را تا رسیدن به روز سپری میکردند.
مصطفایی ادامه داد: بازیها، چیستانها، ضربالمثلها و آئینهایی مانند چٰوچه (چیستان) و جوراببازی در اورامانات و دیگر سرگرمیهای جمعی، همگی بخشی از این مناسک بودهاند. اصل این آئین بر دورهمی، دید و بازدید و گردهم آمدن خانوادهها، معمولاً در خانه بزرگخاندان یا معتمد روستا، استوار بوده است.
۲ هزار اقامتگاه بومگردی، میزبان آئین شب چله
وی در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: بر اساس برخی آمارها، امسال در ۲ هزار اقامتگاه بومگردی در سطح کشور آئین شب چله برگزار میشود که این خود نشانهای از احیای دوباره و خوانش تازهای از این میراث کهن ایرانی است. این اتفاق میتواند پیامدهای فرهنگی مثبتی به همراه داشته باشد.
یلدا شب آبستن نور
پیمان جسری در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ با اشاره به پیشینه آئینهای شب چله (یلدا) در مناطق غرب کشور به ویژه کرمانشاه، این مراسم را نمادی از همبستگی خانوادگی و پاسداشت فرهنگ کهن دانست.
وی افزود: در فرهنگ مردم کُرد به ویژه در منطقه زاگرس، از گذشتههای دور دو چله در نظر گرفته میشد؛ چله بزرگ یا (چله گورا) که از اول دیماه تا دهم بهمن ادامه داشت و چله کوچک که از دهم بهمن تا پایان بهمن و اوایل اسفند به طول میانجامید. این تقسیمبندی ریشه در کشاورزی داشت، چرا که زمین در این دوره نیازمند استراحت بود تا بذر در دل خاک جای گیرد.
این نویسنده و شاعر کرمانشاهی گفت: مردم کرمانشاه به دلیل شرایط کوهستانی و سرمای شدید زمستان، در گذشته امکان استفاده از میوههای خارج از فصل را نداشتند. به همین دلیل سفره شب چله با میوههای خشک همچون کشمش، برگه زردآلو، انار خشک و آجیلهای ساده مانند تخمه آفتابگردان و تخم کدو آراسته میشد. خانوادهها در کنار بزرگترها گرد هم میآمدند و دیدارهای چهره به چهره جایگزین ارتباطات مجازی امروز بود.
جسری خاطرنشان کرد: قصهگویی و داستانسرایی از سوی پدر یا پدربزرگ خانواده بخش مهمی از این شب بود. همچنین چیستانهایی که به زبان کردی چهوچه نامیده میشد، در جمع مطرح میشد.
وی افزود: در گذشته به جای حافظخوانی که امروز رایج است، مردم کرمانشاه به شاهنامهخوانی به زبان کُردی میپرداختند. نقالان با تسلط بر اشعار کردی، داستانهایی چون رستم و سهراب یا گردآفرید را روایت میکردند و مجلس را به شور میآوردند.
این فعال فرهنگی بیان کرد: یکی دیگر از آئینهای شب چله بازیهای گروهی بود که در جمع خانوادهها انجام میشد. بازی گُل یا پوچ که در زبان کُردی زَرمِشتَکی نامیده میشد، از جمله سرگرمیهای رایج این شب بود.
وی با اشاره به معنای یلدا گفت: یلدا در زبانهای مختلف به معنای نور و روشنی است و در کُردی نیز بخش دوم آن به معنای مادر و زایش تعبیر میشود. یلدا شبی است که آبستن نور است و پس از آن روزها بلندتر میشوند؛ نمادی از حقیقت و نور الهی که انسان با آن همذاتپنداری میکند.
یلدا واژهای سریانی به معنای زایش یا تولد
اردشیر کشاورز در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ اظهار داشت: یلدا آئینی ملی است که در سراسر ایران برگزار میشود و ریشه در باورهای مشترک مردمان این سرزمین دارد.
وی افزود: یلدا واژهای سریانی به معنای «تولد» یا «زایش» است که به مفهوم تولد نور و پیروزی روشنایی بر تاریکی اشاره دارد. این شب، بهعنوان طولانیترین شب سال، در باور ایرانیان باستان نماد پایان چیرگی تاریکی و آغاز افزایش روشنایی روز بوده است.
این پژوهشگر و مورخ کرمانشاهی با اشاره به نمادهای رنگی این آئین گفت: در جشن یلدا، خوراکیهایی با رنگهای سرخ و روشن مانند هندوانه، انار، فندق و بادام استفاده میشده که نماد زایش صبح، طلوع خورشید و پیروزی نور بر تاریکی است.
وی خاطرنشان کرد: در گذشته، مردم شب یلدا را با گردهم آمدن اطراف آتش، شبنشینی، قصهگویی، تفأل به دیوان حافظ و مرور خاطرات سپری میکردند. روشن کردن آتش نیز بخشی مهم از این آئین بوده و نمایانگر طلب نور و دفع تاریکی بوده است.
کشاورز بیان کرد: هرچند در گذر زمان برخی پیرایهها به جشن یلدا افزوده شده، اما اصل آن بر پایه باورهای کهن ایرانی استوار است؛ آئینی که افزون بر نمادپردازی نور و روشنایی، فرصتی برای دورهمی خانوادهها و تقویت پیوندهای اجتماعی فراهم میکرده است.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی «مرصاد»؛ یلدا تنها یادگار یک سنت کهن نیست، بلکه آئینی زنده و معناگراست که بر انتظار نور، غلبه روشنایی بر تاریکی و پیوند انسان با طبیعت استوار است.
این آئین در کنار بار اسطورهای خود، کارکردی اجتماعی نیز دارد و با فراهم کردن زمینه دورهمی، دیدار خویشاوندان و تقویت پیوندهای خانوادگی و محلی، نقشی مهم در حفظ همبستگی اجتماعی و تداوم هویت فرهنگی جوامع ایرانی، بهویژه در مناطق زاگرسنشین، ایفا میکند.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!